تاثیر بکارگیری مدل بهینه سازی فرهنگ سازمانی آموزش بیمار بر اضطراب و رضایتمندی بیماران مبتلا به اختلالات عروق کرونر

سال انتشار: 1387
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 114

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJNR-3-9_005

تاریخ نمایه سازی: 28 اردیبهشت 1401

چکیده مقاله:

مقدمه: بیماری های قلبی و عروقی، عوارض، ناتوانایی ها و مرگ و میر ناشی از آن هر ساله در ایران رو به افزایش است. طراحی و بکارگیری مدلهای بومی یکی از مهم ترین راهبردهایی است که می تواند در کنترل این عوارض تاثیر بسزایی داشته باشد. مدل بهینه سازی فرهنگ سازمانی آموزش بیمار حاصل تحقیق کیفی و بومی است، که در این پژوهش مورد ارزشیابی قرار گرفته است. هدف: تعیین تاثیر بکارگیری مدل بهینه سازی فرهنگ سازمانی آموزش بیماربر میزان رضایت مندی و اضطراب بیماران مبتلا به اختلالات عروق کرونر می باشد. روش: در این مطالعه نیمه تجربی ۶۰ بیمار مبتلا به اختلالات عروق کرونر در گروه مداخله و ۵۰ بیمار در گروه شاهد و ۵ مدیره پرستاری و ۵ پرستار که بصورت مبتنی برهدف انتخاب شده بودند شرکت کردند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های اضطراب اشپیل برگر و سنجش رضایت مندی بیماران استفاده شده است. داده ها مربوط به تعیین و مقایسه میزان اضطراب در دو گروه در قبل از بکارگیری مدل و یک ماه، سه ماه و شش ماه بعد از مداخله جمع آوری گردیده و اطلاعات مربوط به تعیین و مقایسه سطح رضایتمندی بیماران قبل و بعد از مداخله نیز جمع آوری گردید. مداخله شامل یک بسته برنامه ریزی شده مبتنی بر مدل بهینه سازی فرهنگ سازمانی در راستای نهادینه سازی آموزش به بیمار در پرستاران و مدیران پرستاری در ابعاد فرآیند برقراری ارتباط موثر، تصمیم گیری مشارکتی ، هدف گذاری ، برنامه ریزی ، اجرا و ثبت ، نظارت و کنترل و افزایش انگیزه بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss ۱۵ و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس اندازه های تکراری و آزمونهای آماری من ویتنی و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: داده ها نشان داد، اضطراب بیماران در گروه شاهد، قبل و بعد از بکارگیری الگوی بهینه سازی فرهنگ سازمانی آموزش بیمار به ترتیب ۷۴/۵۸ و ۳۶/۵۴ و در گروه مداخله نیز به ترییب ۸۱/۵۸ و ۱۵/۳۰ بوده و آزمون آماری تی مستقل اختلاف معنی داری را بین تفاوت میانگین های اضطراب دو گروه نشان داد (P<۰.۰۰۰۱)، و همچنین رضایت بیماران در گروه شاهد، قبل و بعد از بکارگیری الگوی بهینه سازی فرهنگ سازمانی آموزش بیمار به ترتیب ۸۸/۲۴ و ۷/۲۶ و در گروه مداخله نیز به ترییب ۸۳/۲۳ و ۵۷/۵۲ بوده و آزمون آماری من ویتنی اختلاف معنی داری را بین تفاوت میانگین های اضطراب دو گروه نشان داد(P<۰.۰۰۰۱). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی و قابل اجرا بودن الگوی بهینه سازی فرهنگ سازمانی آموزش بیمار، بکارگیری این مدل موجب انگیزش و تغییر رفتار پرستاران در جهت جدی گرفتن امر آموزش به بیمار و تعهد و مسئولیت پذیری بیشتر آنها نسبت به این مسئولیت مهم گردیده است. لذا این مدل می تواند بعنوان یک راهبرد عملی برای نهادینه کردن آموزش به بیمار در پرستاری بکار گرفته شود.