از تحلیل اسطوره تا تصاویر آینده، مروری بر شکل گیری برند شخصی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 87

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CBSCONF02_004

تاریخ نمایه سازی: 9 بهمن 1401

چکیده مقاله:

مقاله حاضر ضمن بررسی و ریشه یابی دو واژه اسطوره و کهن الگو، ذهن مخاطب را تصاویری از گذر تاریخی پیموده شده برای رسیدن به مفهوم برند شخصی تبیین میکند. و به این نتیجه می رسد که رابطه ای دوسویه بین این مفاهیم برقرار است. واژه اسطوره در نگاه اول ذهن مخاطب ایرانی را متوجه شخصیتهای شاهنامه، شهدای بزرگ و یا شخصیتهای دیگری میکند که کم و بیش در جامعه نام آنها با واژه اسطوره گره خورده است. پیچیدگی اسطوره، از چند منظر قابل تامل است. اول آنکه احساسات وقتی به صورت جمعی مدنظر قرار گیرند، پای محقق را به حوزه ی روانکاوی اجتماعی و بررسی ناخودآگاه جمعی باز میکند و دوم آنکه خود این واژه مفهومی پیچیده و چند بعدی میباشد . زایش برند نیز در عمق خود، وام گرفته و تحصیل یافته از اسطوره ها و کهن الگوهایی است که گاه نمودی فردی است - اگر چه در روان جمعی ریشه دارد - و شخصیت، توانایی و ویژگیهای فکری و خلاقانه خاصی به فرد می بخشند؛ گاهی نیز جمعی است و در شکل گیری تمدنها، جهتگیری جوامع و حتی تمایلات جمعی و جریانهای توده ای نیز موثر است. مهمترین بنیاد نظریه یونگ را همین خاصیت آفرینندگی ناخودآگاه جمعی دانسته اند (قائمی، ۱۳۸۹، ص..(۳۵در بسیاری از کارگاه هایی که درباره ی آینده در غرب برگزار میشود، استعاره های متعارفی همچون دو راهی جاده، آینه جلوی خودرو یا پایین آمدن از یک رودخانه صخرهای به ندرت معنا و مفهومی دارد. اتباع آسیا، آینده را به صورت یک درخت (موجودی زنده با ریشه ها و انتخابهای زیاد)، یک فرش به خوبی بافته شده (خدا بافنده آن است)، یک نارگیل (سطح خارجی سفت و سطح داخلی نرم) یا خودرویی با رانندهای کور (فاقد کنترل) میبینند. ساختارشکنی استعاره های متعارف و سپس خلق استعاره های بدیل یک روش نیرومند به چالش کشیدن زمان حال و خلق احتمال آینده های بدیل است. استعاره ها و اسطوره ها نه تنها بنیانهای تمدنی عمیقتر را برای آینده های خاص آشکار میسازند، بلکه خلق و درک آینده را به سطحی فراتر از تلاشهای منطقی و طراحی میرسانند. آنها مفاهیم ناخودآگاه و اسطورهای را به گفتمانهای ما از آینده باز میگردانند، دیالکتیکهای آسیب و تعالی تمدنی تبدیل به بخشهایی میشوند که موجب کسب بصیرت درباره گذشته، حال و آینده میشوند (گالتونگ،.(۱۹۹۶به عبارت دیگر، تحلیل اسطوره میانبری است به برندینگ و ابزاری چون "کهن الگو" میتواند یکی از قویترین روشها برای تمایز برندها باشد. یونگ، قائل به لایه های عمیق تری در ذهن است که تصاویر ذهنی جهان شمولی را در خود جای داده است و حاصل انباشت دلالتهای روانی تجربیات عام بشر و به عبارتی میراثی روانی است که از بدو تولد در ذهن هر فرد جای دارد. یونگ تصاویر ذهنی جهان شمولی را که در این ضمیر ناخودآگاه جمعی جای دارند »کهن الگو«۱ مینامد و اسطوره را نمود آن میداند (موسوی گیلانی و مولوی، ۱۳۸۹، ص..(۱۴۸ کهن الگوهای یونگی ناخودآگاه، زیست شناختی اند و سرگذشت شخصی فرع بر آن است. این کهن الگوها یا مثالهای اولیه، در سراسر جهان و در مقاطع تاریخی مختلف، در هیاتهای گوناگون ظاهر شده اند. تفاوت ظاهری و پوشش، نتیجه شرایط اولیه محیطی و تاریخی است (کمبل، ۱۳۹۳، ص..(۸۵

کلیدواژه ها:

اسطوره ، کهن الگو ، تصاویر آینده ، برند و برند شخصی

نویسندگان

فرشته ادیب روشن

دانشجوی دکتری مدیرت ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد

جواد غلامیان

استادیار مدیریت ورزشی دانشگاه فردوسی مشهد