بررسی مرگ اندیشی در خیام و صادق هدایت

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 159

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP10_085

تاریخ نمایه سازی: 2 آبان 1402

چکیده مقاله:

مرگ اندیشی از اندیشه های بنیادین بشر، در مکاتب مختلف و در اندیشه ادیبان و متفکران، تعاریف متعددی به خودپذیرفته است. آنچه برای انسان در رابطه با مرگ چالش برانگیز است، مسئله رمزآلود عدم یا وجود پس از مرگ است.در گیلگمش قهرمان داستان برای مقابله و پیروزی بر مرگ میتازد؛ اما هنگامی که دوست و همراهش انکیدو به مرگدچار می شود تلاشش را بی حاصل یافته؛ ناامید می شود. کامو مرگ را بیرحمانه ترین پوچی قلمداد می کند و هایدگر بار آن را از ابتدای خلقت بر دوش دازاین احساس کرده و آن را جزئی از وجود می داند. در نگاه عرفان مرگ، تولد ثانیاست که با آن انسان فرصت می یابد در مسیر کمالات تازهای گام بردارد و در نگاه شریعت اعتقاد به زندگی جاودان پساز مرگ که به گونه ای همراستای دیدگاه عارفان است میتواند از اندوه و اضطراب انسان دررابطه با مسئله مرگ بکاهد.آنچه دررابطه با مرگ و زندگی نظر عمر بن ابراهیم خیام را به خود جلب میکند حیرت است، حیرت نسبت به آفرینشو اسرار مرگ و زندگی. خیام روح و جسم را از یکدیگر جدا می داند و قائل به روحی پاک برای انسان بوده و معتقد است اگر قرار باشد استحال های برای انسان رخ بدهد، برای جسم اوست و نه روحش. توصیه خیام برای انسان عاقلآزاداندیش، زندگی کردن لحظه حال و فرصت نقد امروز را به آینده رمزآلود نیامده نفروختن است. مرگ به عنوان یکیاز اصلی ترین مفاهیم داستان های صادق هدایت نقش برجستهای در زندگی شخصیت های داستان های او دارد. راوی بوفکور خود را مخالف اعتقادات، دین، خدا و مسائل مربوط به ماورا معرفی می کند. آنچه منجر به فعالشدن غریزه مرگدر شخصیت های داستان های اوست زندگی همراه با شکست و ناکامی و رنج های عمیق انسانی است.

نویسندگان

محدثه رضازاده

دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران