دیدگاه هستی شناسانه هایدگر در باب استعاره

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 39

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LIUM-1-2_005

تاریخ نمایه سازی: 28 اسفند 1402

چکیده مقاله:

مفهوم استعاره همواره در سنت غربی و شرقی مورد توجه و تامل اندیشمندان بوده است. به طورکلی در تاملات استعاره شناختی، وجه زیبایی-شناسانه آن در جهان قدیم، و وجه معرفت شناسانه آن در دوره جدید و به ویژه در غرب و در ساحات مختلف علوم انسانی، مورد نظرورزی متفکران قرار گرفته است. در کنار این دو رویکرد غالب در دوره قدیم و جدید، باید از رویکرد سومی هم سخن به میان آورد که پژوهش حاضر به طرح و شرح آن خواهد پرداخت. توضیح این که در میان فیلسوفان قرن بیستم، مارتین هایدگر، در پرتو تفسیر خاصی که از جهان-بودگی دازاین در هستی دارد، یکی از مهم ترین مفاهیم کانونی اندیشه خود را مصروف واکاوی مقوله زبان و امکانات مترتب بر آن قرار می-دهد. بر همین اساس، هایدگر تلقی متعارف از استعاره را به چالش می کشد و به طورکلی از ثنویت زبان حقیقی و زبان مجازی فراروی می کند. در نظر او، تفکر در معنای حقیقی و اصلی خود، یک دیدن و شنیدن است؛ نه در معنای مجازی که تلقی رایج از استعاره آن را تحمیل می نماید و بر این اساس، استعاره در زبان متعارف را در معنای عینی و حقیقی خود تفسیر می کند. هایدگر برای تبیین رویکرد هستی شناسانه خود به مفهوم استعاره، به تشریح پدیده و پدیده شدگی و اتحاد و یگانگی ای میان حقیقت و نمود یک پدیده می پردازد. تردیدی نیست که رویکرد هستی شناسانه هایدگر به استعاره، افق های تازه ای به روی مطالعات مربوط به مفهوم استعاره به ویژه در حوزه بلاغت ادبی و تفسیر می گشاید.

نویسندگان

فرزاد بالو

گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه مازندران بابلسر ایران

رضا رضاپور

عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران