اخلاق و نسبیت اخلاقی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 20

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_SSS-10-1_004

تاریخ نمایه سازی: 31 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

در اینجا ما به دنبال تبیین اصول اخالقی و آموزههای اخالقی و رابطه آن با بحث اطالق و نسبیت اخالق هستیم و بابررسی اصول اخالقی کانت و مرحوم عالمه طباطبایی دیدگاه های این دو اندیشمند را در ذیل این مساله توضیح می-دهیم. همانطور که می دانید مبحث اخالق دارای اهمیت فراوانی است و دیدگاه مختلفی در این باره بیان شده واکنون ما به دنبال این هستیم که بیان کنیم مباحث اخالقی چه رابطه ای با بحث مطلق گرایی و نسبی گرایی اخالق ومبحث ارزش شناسی گزارههای اخالقی و کارکرد عقل عملی دارد. در ادامه به صورت مختصر دیدگاه کانت و عالمهطباطبایی را بیان می کنیم و با بیان محورهای اشتراک و افتراق این دو اندیشمند، نشان داده می شود که بسته به مفهوماحکام اخالقی، آیا میتوان هر یک از این دو اندیشمند را قائل به مطلق گرایی اخالق یا نسبیت گرایی اخالق دانست،زیرا هر دو اندیشمند برآن هستند که عقل عملی با معیارهای عقالنی خود میتواند خوبی و بدی اعمال را تشخیصدهد. در عین حال چنین به نظر میرسد که این دو اندیشمند عقل را به منزله منبع اصلی شناخت احکام ارزشی میدانند که باعث شناخت امور اخالقی میشود. در اینجا باید گفت دیدگاه کانت بر اساس مطلق گرایی پایه گزاری شدهو همچنین وی امر مطلق را به عنوان یگانه اصل اخالقی می داند. در صورتی که در دیدگاه مرحوم عالمه طباطباییچنین به نظر می رسد که وی اخالق را به صورت نسبی می داند که از مقوله اعتبار است و تاکید می کند افراد بر اساسمقصد و هدف خود ، یک امر را خوب و یک امر را بد می دانند. در پایان به کاستیها و انتقاداتی که به این دو دیدگاهوارد شده است می پردازیم و نتایج حاصل شده از بررسی این دو دیدگاه، کانت و مرحوم عالمه طباطبایی در بحثاخالق را نشان می دهیم.

نویسندگان

صادق شهرکی

کارشناس ارشد رشته الهیات و معارف اسلامی، گرایش فلسفه و حکمت، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ایران

حمید اسکندری

دکترای رشته فلسفه، عضو هیئت علمی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ایران