جوان و هویت فرهنگی

یکی از اصلی ترین عواملی که به زندگی انسان معنا و جهت می دهد، فرهنگ است. اینواژه به گوش همه آشناست، خصوصاً اگر رفتارو گفتار سبک و بی خردانه ای از کسیدیده یا شنیده شود شاید اولین نسبتی که به او داده می شود، نسبت بی فرهنگ باشد.بنابر یک برداشت نادرست همگانی برخی از اعضای جامعه فرهنگ دارند و برخیبی فرهنگ هستند، اما دیدگاه علمی همه ی افراد را هم دارای فرهنگ و هم دارایشخصیت می داند با این توضیح که این اصطلاح در سطوح مختلف جامعه و میان گروه هایسنی متفاوت است. در میان این گروه های سنی ، دوره ی جوانی به دلیل پر مخاطرهبودن و قرار گرفتن جوان در مسیری ناهموار که از یک سو سنت و از سوی دیگرتجدد او را به جانب خود فرا می خوانند، از حساسیت و یژه ای بر خوردار است. شکاففرهنگی ایجاد شده میان نسل امروز و نسل دیروزباعث دور شدن آن ها از هموبیگانه شدن هر کدام برای دیگری گردیده است.این مقاله گذری ست اجمالی بر مسئله هویت فرهنگی جوان و کنش ها و واکنش های اودر برابر رسیدن به پاسخ سوال اساسی «من کیستم» همچنین فرهنگ جوانی، که از آنبا نام خرده فرهنگ یاد می شود، وچگونگی شکل گیری وتاثیرات آن بر هویت جوان، بهصورت مختصر بررسی گردیده است.

کلیدواژه ها:

جوان ، فرهنگ ، خرده فرهنگ ، تجدد (مدرنیسم)