پژوهشی بر چگونگی زایش معنا از خلال ساختار روایی در (بیگانه) اثر آلبرکامو

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 611

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LTS-47-3_005

تاریخ نمایه سازی: 15 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

هدف اصلی مقاله چگونگی تولید و زایش معنا در بیگانه ، اثر آلبرت کاموست . با بررسی ساختار و نظام روایی این روایت تلاش می شود که از سطح متن عبور کرده تا به لایه های عمیق متن رسید تا بتوان علاوه بر ساختارهای سطحی معنادار ، از راهکارهایی را در عمق متن واقف شده اند پیدا کرد زیرا این ساختارهای درونی و حمید هم دارای دلالت معنایی هستند و هم در حال تولید کردن معنا. بین اندیشه گفته پرداز و ساختار روایی این روایت، فاطمه مستقیم برقرار است بدین معنا که اندیشه تگفته پرداز ساختار روایی این روایت را تعیین کرده است. مرگ در فلسفه پوچی کامو دارای اهمیت بسیار زیادی است و اساسا حس پوچی زمان فحش می دهد که انسان فاصله ای را بین خود و خود از خود بیگانگی، بین خود و دیگران (بیگانه در میان دیگران) و بین خود و جهان حس می کند. بر این اساس، فاصله و جدایی علت این حادثه پوچی است و بدترین نوع فاصله مرگ است از این رو می خواهیم بدانیم که چرا اقتدا، میانه و انتهای روایت بیگانه با کنش مرگ آغاز، ادامه و پایان می یابد می خواهی بدانی چرا صحنه مرگ مادر که مربوط به وضعیت ابتدایی پیرنگ روایت است با مرگ نیروی تخریب کننده یعنی مرگ عرب متفاوت است از طرفی دیگر چرا مرگ مادر در ابتدای روایت مکی است تکراری و روزمره در حالی که مرگ میانه و انتهای روایت، که آگاه کننده و رها کننده است

نویسندگان

علی عباسی

دانشیار زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید بهشتی